پرنده
تاچشم کار می کند
پرنده هست
پرنده های بی هوا
پرنده های سراسیمه
بی تاریخ
با آوازی همگانی
بر سیم های روشنی و رابطه
چیزی کم نمی شود از آنها
چیزی رافراموش نمی کنند
همیشه می توانند به یاد نداشته باشند
در زیر زمین های ما
در شاخه های خودشان
مخفی بمانند
می توانند
ذرات زرینی
برجای بگذارند همیشه
از بودنشان
هر وقت که بخواهند می توانند
باز نگردند به خانه هایشان
وانمود نمی کنند که پرنده اند
هراسی ازیکدیگر ندارند
اتفاقی غریب تر از پرواز
نمی افتد برایشان
در سایه روشن خانه های ما
آشیانه می سازند
بي خبر از قيمت اجاره خانه ها
از وضع آب و هوا
بی خبر از نرخ نفت
از سقوط ناگهانی
از جاذبه
از جنگ
تغییرات جوی و رودخانه ای
بی نیاز از دانستن
این همه که ما میدانیم
پرواز می کنند
وتا چشم کار می کند
تا چشم کار می کند
...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر