۱۳۸۸ بهمن ۲۴, شنبه

درخت های لب جاده سبزسیرهای زیبایی هستند(19 بهمن 88 درست ساعت 10 :10 )

امروز سالروز مرگ فروغ است تولدت مبارك دخترم


اين سنگ اشتباه افتاده است
می شود گفت نام ديگرش سنگ اشتباهی است
نمی توانم خانه ای بکشم
نمی توانم برای خانه دودکشی بکشم
نمی توانم برای دودکش به فکردختری باشم
نمی توانم برای دختربه فکرطنابی باشم
نمی توانم طنابی برای درختی بکشم
نمی توانم درختی برای دختری بکشم
این خانه اشتباه افتاده است
می شود گفت نام دیگرش خانه ی اشتباهی است
درخت های لب جاده سروند
درخت های لب جاده سبزسیرهای زیبایی هستند
می شود ماهی های ته رود را با دهان باز نکشی؟
گل های حاشیه سبز سیرند
این سبز اشتباه افتاده است
می شود گفت نام دیگرش سبز اشتبا هی است
چیزهای دیگری هم افتاده اند
مثلن خورشید افتاده است
مثلن درست افتاده است
زرد افتاده است
وسط آسمان افتاده است
می شود گفت نام دیگرش زرد اشتباهی است
وقتی رود از کنار خیابان می گذرد
چیزهای زیادی از کنار خیابان می گذرد
یک بطری خالی یک کفش کهنه مقداری شن مقداری سنگ ریزه
حتی ممکن است
یک بند رخت با لباس هایش از کنار خیابان بگذرد
وآدمهای زیادی همچنان که دنبا ل لباس هاشان می دوند
از کنارخیابان بگذرند
آدمهای زیادی دنبال وسایل زیادی
از کنار خیابان می گذرند
این خیابان اشتباه افتاده است
می شود گفت نام دیگرش رود اشتباهی است
وقتی مرد از کنار رود می گذرد
و کلید ها یش را در خیابان گم نمی کند
وقتی اداره ها تعطیل است
و ورود به اماکن عمومی ممنوع نیست
وسنگ درست آن وسط افتاده است
و گل های حاشیه سبز سیرند
ویک بطری خالی ویک بند رخت
با لباس هایش ازکنارت می گذرد
می شود گفت نام دیگرش مرد اشتباهی است
این زن اشتباه افتاده است
وقتی سنگ ها در امتداد رودها راه می افتند
و سبزه ها در امتداد رودها راه می افتند
و خورشید ها در امتداد رودها راه می افتند
و رود ها در امتداد رودها راه می افتند
و همراه خود
یک بطری خالی
یک بند رخت
یک کفش کهنه
مقداری شن و سنگ ریزه می آورند
می شود گفت نام دیگرش سنگ اشتباهی است؟
می شود گفت نام دیگرش سبز اشتباهی است؟
زرذ اشتباهی است؟
مرد اشتباهی است؟
نمی توانم خانه ای بکشم
وقتی ازامتداد رود برمی گردد
و کلید هایی که در خیابان گم نکرده است را
در قفل در می چرخاند
و گل های سیر حاشیه را در گلدان می گذارد
و لباس ها یش را از بند رخت آویزان می کند
نمی توانم خانه ای بکشم
این خانه
این خیابان
این سبز
این زن
این زرد
این مرد
نمی توانم خانه ای بکشم